دیانا گلـــــــــیدیانا گلـــــــــی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

تولد دخترم دیانا

یادگیری کلمات و کارهای جدید در سال نو

عشق مامان امروز (نهم عید)یاد گرفتی بگی وای دده وقتی در چیزی بسته باشه میگی آچ عمه ای بهت گفت آرتا گلسن تو هم پشت سرش تکرار کردی اما به زبون خودت. تقریبا میدونی از چی کجا استفاده میشه.با گوش پاک کن گوشت رو تمیز میکنی،با شونه موهای خودت و بقیه رو شونه میکنی و می گی بـــــه بـــــه!!!!!!!! اسپری رو میزنی زیر بغلت و می گی پیسسسسسسسسس اما ادکلن رو میری سمت گردنت هرجا مهمون میرفتیم با دهن بی دندونت پسته و بادوم میخوردی که البته تمام مدت دهنت بسته میموند.فدات بشم که عاشق آجیلی راستی اخیرا وقتی صدات میکنیم دیانا؟جواب میدی آذیی!!!! درد و بلات به جونم شیرن زبون مامان.عاشقتممممممممممممم   ...
10 فروردين 1393

خاطره بد عید 93

دختر قشنگم سلام..چند روزه سرم خیلی شلوغ بود.نتونستم بیام به وبلاگت سر بزنم.امروز اومدم یه خاطره غم انگیز رو برات بنویسم.ماجرا از این قراره که روز ششم فروردین تو با مامان جون و باباجی رفته بودی ددر.ساعت یک بود که زنگ زدم به مامانی  تا بپرسم اذیتشون نمیکنی؟که گفت دارن میارنت خونه بهشون زنگ زدن که حال مادر جون(مامان باباجی)بد شده و بردنش بیمارستان.تا از در اومدن تو مامان جون بهم گفت که مادر جون به رحمت خدا رفته اما باباجی نمیدونه.روز هفتم عید هم دفنش کردن و شما اولین باری بود که تو مراسم ختم شرکت می کردی و انشااللـــــــــــــــــــــه به حق پنج تن آخریش باشه. عجب رسمیه رسم زمونه قصه برگ و باد خزونه میرن آدمها از اونا فق...
10 فروردين 1393

عکسهای لحظه تحویل سال

اول از همه سفره هفت سین امسالمون دختر قشنگم چهارشنبه 28ام رفتی خونه مامان جون اینا که زمین خوردی و خودتو برا عید خوشجل کردی.الهی بمیرم که کلی گریه کردی. اینم عکس خوشگلت کنار سفره هفت سین 93 راستی دخترم قبل سال تحویل خواب بودی به زور برا لحظه تحویل سال بیدارت کردم برا همون اولش اخمات تو همه و عصبی هستی اما بعدش سر حال میشی.قربونت بشم من ناناز خانوم من در حال خوردن شکلات اینجا سیب سفره هفت سین رو کش رفتی تا صدات کردم این شکلی شدی.قربون اون دستهای کوچولوت بشه مامان اینم عکست با بابایی ...
5 فروردين 1393

نفسم 15 ماهه شد

تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری ؟ نه از آن پاکتری تو بهاری ؟ نه بهاران از توست از تو می گیرد وام هر بهار اینهمه زیبایی را هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو سبزی چشم تو دریای خیال پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز مزرع سبز تمنایم را ای تو چشمانت سبز در من این سبزی هذیان از توست زندگی از تو و مرگم از توست تو گل سرخ منی ...
3 فروردين 1393

دیانا گلی و نوروز 93

دختر قشنگم یک سال گذشت.تو این یک سال بهترین روزها رو باهم سپری کردیم.گاهی خندیدیم،گاهی گریه کردیم.نمیدونی چقد از داشتنت خوشحالم.خداوندا تو را سپاس.بابت تمام لحظات شاد زندگیم،برای خنده هایم ،خوشی هایم و برای تمام روزهای غمگین و دلگیر و بارانیم. دخترنازم امسال دومین سالیه که با هم کنار سفره هفت سین نشستیم.طبق معمول سالهای قبل بابایی سال تحویل مسجد رفت و من و تو با هم تو خونمون موندیم.تمام مدت تو بغلم نشونده بودمت تا همیشه کنارت باشم.کلی بوست کردم.و اشکام مجالم نمی داد.تو هم مات و مبهوت داشتی نگام میکردی.بعد برگشتن بابایی رفتیم خونه مامان جون اینا. چه حس خوبیه اینکه تو هستی،اینکه تو با منی و بهم لبخند میزنی،چشمات خوشبختی منو رقم ...
3 فروردين 1393